بیشتر تاریخ‌دانان از ابن‌مقله به‌عنوان اولین مبتکر خوشنویسی اسلامی نام می‌برند و او را اولین کسی ذکر می‌کنند که کتابت را به یک هنر ارتقاء داد. در واقع ابن‌مقله با بررسی و نظام بخشیدن به خطوط مختلف رایج در زمان خود خطوط ششگانه را انتظام داد و به آنها هویت واقعی بخشید و برایشان قواعدی وضع کرد.
ابن‌مقله وزیر خط محقق را از خط کوفی و نسخ قدیمی بیرون کشید و آن را قاعده‌مند کرد. سپس خط ریحان را ایجاد کرد. بعد از آن خط ثلث را از خط ریحان اخذ کرده و قاعده‌مند ساخت. بعد از آن‌ها به شکل‌دادن و منزه کردن خط نسخ پرداخت. ابن‌مقله قرآنی به خط نسخ نوشت و خطوط محقق و ریحانی و کوفی را در سر سوره‌ها قرار داد و هنگامی که خواست کتابت قرآن با سایر خطوط فرق داشته باشد خط توقیع را ابداع کرد.
ابن مقله ۱۲ قاعده برای زیبایی خط تعیین کرد که به اصول دوازده‌گانه خوشنویسی معروفند و تاکنون، پس از گذشت بیش از ۱۰۰۰ سال، اعتبار خود را حفظ کرده‌اند. این قواعد عبارتند از: ترکیب، کرسی، نسبت، ضعف، قوت، سطح، دور، صعود مجاز، نزول مجاز، اصول، صفا و شأن.
پس از ابن‌مقله افرادی چون محمد بن سمسانی و محمد بن اسعد شیوه او را فرا گرفتند و یک سده بعد، ابوالحسن علی بن هلال معروف به ابن بواب، این شیوه را از آن دو آموخت و تکمیل کرد و تمامی خطوطی که ابن‌مقله پدید آورده بود را کمال بخشید.
با نگاه عمیق‌تر به قلم و کیفیت خوانایی آن و اثر آن بر روی مخاطب، ناچار باید بپذیریم که تایپوگرافی و حروف‌چینی یک متن به رعایت اصول و ضوابط طراحی قلم بیشتر نیازمند است تا مسائل طراحی گرافیک.
توجه به فاصله‌گذاری هنگام حروف‌چینی اهمیت بسزایی در آسان خوانده شدن مطلب دارد. برای جدا کردن کلمات از هم از کلید فاصله استفاده می‌شود که عبارت است از فاصله استانداردی که مقدار (space) آن هنگام طراحی قلم مشخص شده است.
برای جدا کردن کلمات از یک‌دیگر، مجاز به یک‌بار استفاده از این کلید هستیم. چنانچه بعد از واژهای از علامت‌های «» ():؛،؟! استفاده کنیم این فاصله حذف می‌شود و بعد از علامت قرار می‌گیرد. در کلمات مرکب مانند: نام‌گذاری، می‌شود، رفته‌اند و … برای جلوگیری از دوباره شدن واژه، می‌توان هنگام حروف‌چینی از اندازهٔ مناسب‌تری به‌عنوان نیم‌فاصله که معمولاً نصف اندازه فاصله است استفاده کرد. چنین عملی مانع از جدا افتادن دوباره کلمه در دو سطر مختلف می‌شود. به مثال‌های زیر توجه کنید.
توجه به فاصله‌گذاری هنگام حروف‌چینی اهمیت بسزایی در آسان خوانده شدن مطلب دارد. برای جدا کردن کلمات از هم از کلید فاصله استفاده می‌شود که عبارت است از فاصله استانداردی که مقدار (space) آن هنگام طراحی قلم مشخص شده است.
اندازه‌ی قلم رابطه‌ی معقول و مناسبی با کاربرد مطلب دارد. اندازه قلم را عواملی مثل: نوع موضوع، خواننده و شرایط خواندن و در نهایت نگاه طراح تعیین می‌کند. مهم‌ترین نکته برای تعیین اندازه‌ی قلم، کادر و محدوده‌ی بصری، نوع و کاربرد مطلب مورد نظر می‌باشد. از آنجا که حروف، واحدهای سازنده‌ی اسکلت‌بندی ستون نوشته هستند و اساس ساختار متن فارسی را سطرها تشکیل می‌دهند، اندازه‌ی حروف یک قلم ارتباط مستقیمی با طول سطرها و فاصله‌ی آن‌ها از یکدیگر دارد.
طولانی شدن سطرها باعث خستگی چشم و نیز گم کردن ابتدای سطرها توسط چشم خواننده می‌شود. بهتر است برای تعیین طول سطرها تعداد معینی از کلمه‌ها را استفاده کنیم تا به سطری با طول متناسب برسیم. برای حجم معینی از مطالب مثلاً در یک اعلان و یا نامه‌های کوتاه اداری مشکل چندانی برای تعیین طول سطرها به چشم نمی‌خورد. وقتی حجم مطلب افزایش می‌یابد (مثل صفحه‌ی کتاب یا مجله و ….) انتخاب طول سطر از حساسیت بیشتری برخوردار است. در این موارد انتخاب سطرهای مناسب کوتاه‌تر کمک به خوانایی بیشتر متن می‌کند.
فاصلهٔ بین خط کرسی هر سطر تا خط کرسی سطر بعدی در هر متن را فاصلهٔ بین سطر (Leading) یا پایه حروف می‌گویند. دلیل آن که کلمهٔ متن را بکار می‌بریم این است که مقدار این فاصله را می‌توان هنگام حروف‌چینی متن متناسب با نوع قلم آن تغییر داد.
این فاصله نقش مهمی را هنگام خواندن ایفا می‌کند. برای چیدن ستون‌های متن با عرض‌های مختلف، لزوم تغییر پایه حروف را می‌توان کاملاً لمس کرد. هر چه طول سطرهای یک ستون متن کوتاه‌تر شود پایهٔ حروف به‌تناسب باید کاسته شود تا چشم دچار پرش هنگام خواندن نشود و برعکس برای حروف‌چینی سطرهای طولانی، برای جلوگیری از خستگی چشم و گم کردن ابتدای سطرها لازم است پایه حروف را از حالت عادی افزایش دهیم.
هرچه اندازهٔ قلمی که برای متن استفاده می‌کنیم ریزتر باشد، لازم است پایهٔ کار را نسبت به‌اندازه حروف افزایش دهیم. وجود فاصلهٔ کم و فشرده بین سطرهایی با اندازه قلم ریز، سبب خستگی و فشار چشم‌های خواننده و گاه خطای دید می‌شود.

بِسْمِ اللَّـهِ الرَّ‌حْمَـٰنِ الرَّ‌حِيمِ
ن ۚ وَالْقَلَمِ وَمَا يَسْطُرُ‌ونَ ﴿١﴾
مَا أَنتَ بِنِعْمَةِ رَ‌بِّكَ بِمَجْنُونٍ ﴿٢﴾
وَإِنَّ لَكَ لَأَجْرً‌ا غَيْرَ‌ مَمْنُونٍ ﴿٣﴾
وَإِنَّكَ لَعَلَىٰ خُلُقٍ عَظِيمٍ ﴿۴﴾
فَسَتُبْصِرُ‌ وَيُبْصِرُ‌ونَ ﴿۵﴾
بِأَييِّكُمُ الْمَفْتُونُ ﴿۶﴾
إِنَّ رَ‌بَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبِيلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ ﴿٧﴾
فَلَا تُطِعِ الْمُكَذِّبِينَ ﴿٨﴾
وَدُّوا لَوْ تُدْهِنُ فَيُدْهِنُونَ ﴿٩﴾
وَلَا تُطِعْ كُلَّ حَلَّافٍ مَّهِينٍ ﴿١٠﴾
هَمَّازٍ مَّشَّاءٍ بِنَمِيمٍ ﴿١١﴾
مَّنَّاعٍ لِّلْخَيْرِ‌ مُعْتَدٍ أَثِيمٍ ﴿١٢﴾
عُتُلٍّ بَعْدَ ذَٰلِكَ زَنِيمٍ ﴿١٣﴾
أَن كَانَ ذَا مَالٍ وَبَنِينَ ﴿١۴﴾
إِذَا تُتْلَىٰ عَلَيْهِ آيَاتُنَا قَالَ أَسَاطِيرُ‌ الْأَوَّلِينَ (۱۵)


َما تَرَوْني أَتَغَشَّى طِمْرًا ... مُمْتَطِيًا في الضُّرِّ أَمْرًا مُرًّا
مُضْطَبنًا عَلى اللَّيالي غِمَرًا ... مُلاقِيًا مِنْها صُرُوفًا حَمْرَا
أَقْصَى أَمانِيَّ طُلُوعُ الشِّعْرى ... فَقَد عُنِينَا بِالأَمَاني دَهْرًا
وَكانَ هذَا الحُرُّ أَعْلى قَدْرًا ... وَماءُ هذَا الوَجْهِ أَغْلى سِعْرَا
ضَرَبْتُ لِلسَّرّا قِبَابًا خُضْرَا ... فِي دَارِ دَارَا وَإِوَانِ كِسْرى
فَانْقَلَبَ الدَّهْرُ لِبَطْنٍ ظَهْرا ... وَعَادَ عُرْفُ العَيْشِ عِنْدي نُكْرَا
لَمْ يُبْقِ مِنْ وَفْرِى إِلَّاذِكْرَا ... ثُمَّ إِلى اليَوْمِ هَلُمَّ جَرَّا
لَوْلا عَجُوزٌ لِي بِسُرَّ مَنْ رَا ... وَأَفْرُخٌ دونَ جِبَالِ بُصْرَى
قَدْ جَلَبَ الدَّهْرُ عَلَيْهِمْ ضُرَّا ... قَتَلْتَ يَا سَادَةُ نَفْسي صَبْرَا



طَرَحَتْنِي النّوَى مَطَارِحَهَا حَتّى إذَا وَطِئْتُ جُرْجَان الأَقْصى. فاسْتَظْهَرْتُ عَلَى الأَيامِ بِضِياعٍ أَجَلْتُ فِيهَا يَدَ الْعِمَارةِ، وَأَمْوَالٍ وَقَفْتُهَا عَلى التّجَارَةِ، وَحَانُوتٍ جَعَلْتُهُ مَثَابَةٍ، وَرُفْقَةٍ اتّخَذْتُهَا صَحَابَةً، وَجَعَلْتُ لِلْدّارِ، حَاشِيَتَيِ النّهَار، وللحَانُوتِ بَيْنَهُمَا، فَجَلَسْنَا يَوْمًا نَتَذَاكَرُ القرِيضَ وَأَهْلَهُ، وَتِلْقَاءَنا شَابّ قَدْ جَلَسَ غَيْرَ بَعِيدٍ يُنْصِتُ وَكَأَنّهُ يَفْهَمُ، وَيَسْكتُ وَكَأَنّهُ لَا يَعْلَمُ حَتّى إِذَا مَالَ الكَلَامُ بِنَا مَيْلَهُ، وَجَرّ الْجِدَالُ فِينَا ذَيْلَهُ، قَالَ: قَدْ أَصَبْتُمْ عُذَيَقَهُ، وَوَافَيتُمْ جُذَيْلَهُ، وَلَوْ شِئْتُ لَلَفْظْتُ وَأَفَضْتُ، وَلَوْ قُلْتُ لأَصْدَرْتُ وَأَوْرَدْتُ، وَلَجَلَوْتُ الْحقّ في مَعْرَضِ بَيَانٍ يُسْمِعُ الصُّمَّ، وَيُنزلُ الْعُصْمَ، فَقُلْتُ: يَا فَاضِلُ أدْنُ فَقَدْ مَنَّيْتَ، وَهَاتِ فَقَدْ أَثْنَيتَ، فَدَنَا وَقَالَ: سَلُونِي أُجِبْكُمْ، وَاسْمَعُوا أُعْجِبْكُمْ. فَقُلْنَا: مَا تَقُولُ فِي امْرِىءِ الْقَيسِ؟ قَالَ: هُوَ أَوَّلُ مَنْ وَقَفَ بِالدِّيارِ وَعَرَصَاتِهَا، وَاغْتَدَى وَالطَّيرُ فِي وَكَنَاتِهَا، وَوَصَفَ الْخيلَ بِصِفَاِتهَا، وَلَمْ يَقُلِ الشِّعْرَ كَاسِيًا. وَلَمْ يُجِدِ القَوْلَ رَاغِبًا، فَفَضَلَ مَنْ تَفَتَّقَ للْحِيلةِ لِسَانُهُ، وَاْنتَجَعَ لِلرَّغْبَة بَنَانُهُ، قُلْنَا: فَما تَقُولُ فِي الْنَّابِغَةِ؟ قالَ: يَثلِبُ إِذَا حَنِقَ، وَيَمْدَحُ إِذَا رَغِبَ، وَيَعْتَذِرُ إِذَا رَهِبَ، فَلَا يَرْمي إِلَّاصَائِبًا، قُلْنَا:فَمَا تَقُولُ فِي زُهَيرٍ؟ قَالَ يُذِيبُ الشِّعرَ، والشعْرُ يُذيبَهُ، وَيَدعُو القَولَ وَالسِّحْرَ يُجِيبُهُ، قُلْنَا: فَمَا تَقُولُ فِي طَرَفَةَ: قَالَ: هُوَ مَاءُ الأشْعَارِ وَطينَتُها، وَكَنْزُ الْقَوَافِي وَمَديِنَتُهَا، مَاتَ وَلَمْ تَظْهَرْ أَسْرَارُ دَفَائِنِهِ وَلَمْ تُفْتَحْ أَغْلَاقُ خَزَائِنِهِ، قُلْنَا: فَمَا تَقُولُ فِي جَرِيرٍ وَالْفَرَزْدَقِ؟ أَيُّهُمَا أَسْبَقُ؟ فَقَالَ: جَرِيرٌ أَرَقُّ شِعْرًا، وَأَغْزَرُ غَزْرًا وَالْفَرَزْدَقُ أَمْتَنُ صَخْرًا، وَأَكْثَرُ فَخْرًا وَجَرِيرٌ أَوْجَعُ هَجْوًا، وَأَشْرَفُ يَوْمًا وَالْفَرَزْدَقُ أَكَثَرُ رَوْمًا، وَأَكْرَمُ قَوْمًا، وَجَرِيرٌ إِذَا نَسَبَ أَشْجَى، وَإِذَا ثَلَبَ أَرْدَى، وَإِذَا مَدَحَ أَسْنَى، وَالْفَرزدقُ إِذَا افْتَخَرَ أَجْزَى، وَإِذَا احْتَقرَ أَزرَى، وَإِذا وصَفَ أَوفَى، قُلنَا: فَمَا تَقُولُ فِي المُحْدَثِينَ منْ الشُّعَراءِ والمُتَقَدِّمينَ مِنهُمْ؟ قالَ: المُتَقَدِّمونَ أَشْرفُ لَفْظًا، وَأَكثرُ منْ المَعَاني حَظًا، وَالمُتَأَخِّرونَ أَلْطَفُ صُنْعًا، وَأَرَقُّ نَسْجًا، قُلْنا: فَلَو أَرَيْتَ مِنْ أَشْعارِكَ، وَرَوَيْتَ لَنا مِنْ أَخْبارِكَ، قالَ: خُذْهَما في مَعْرِضٍ واحِدٍ، وَقالَ:

وارد کنید

ٮٮٮ ٮ ء ٴ ٮا ا ٮأ أ ٮإ إ ٮآ آ ٮٱ ٱ ببب ب پپپ پ تتت ت ټټټ ټ ثثث ث ٹٹٹ ٹ ججج ج چچچ چ ححح ح ځځځ ځ څڅڅ څ خخخ خ ٮد د ٮذ ذ ٮڈ ڈ ٮډ ډ ٮڎ ڎ ٮۮ ۮ ٮر ر ٮز ز ٮڑ ڑ ٮړ ړ ٮڕ ڕ ٮږ ږ ٮژ ژ سسس س ښښښ ښ ششش ش صصص ص ضضض ض ططط ط ظظظ ظ ععع ع غغغ غ ففف ف ڤڤڤ ڤ ڡڡڡ ڡ ٮٯ ٯ ققق ق ككك ك ککک ک گگگ گ ګګګ ګ ڭڭڭ ڭ للل ل ڵڵڵ ڵ ممم م ننن ن ٮں ں ڼڼڼ ڼ ههه ه ہہہ ہ ۂۂۂ ۂ ھھھھ ھ ٮة ة ٮۃ ۃ ٮو و ٮۄ ۄ ٮۊ ۊ ٮؤ ؤ ٮۆ ۆ ٮۇ ۇ ٮۈ ۈ ٮۋ ۋ ىىى ى ييي ي ئئئ ئ ێێێ ێ ییی ی ٮۍ ۍ ېېې ې ٮے ے ٮۓ ۓ ٮە ە ٮـٮ ـ ٮلا ٮلا لآ ٮلآ لأ ٮلأ لإ ٮلإ لٱ ٮلٱ الله ٫ ٬ ٠ ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ ٤ ٥ ٦ * \ • : , … ! # . " ' ; / _ { } [ ] ( ) - ‐ « » ۞ ۔ ، ؛ ؟ ٭ ۝ ﴿ ﴾ ‌ ‍ ؋ ﷼ ~ ÷ = < > − × + ◌ ✪ | @ ° ^ ˳ ۩ ٪ ؉ ؊ ˇ ٮؕ ٮؖ ﮲ ﮳ ﮽ ﮾ ﮴ ﮵ ﮸ ﮹ ﮶ ﮷ ﮺ ﮻ ٮٰ ٮٖ ٮٔ ٮٕ ٮً ٮٌ ٮٍ ٮَ ٮُ ٮِ ٮّ ٮْ ٮٓ ٮ٘ ٮۖ ٮۗ

1۱2۲3۳4۴5۵6۶7۷8۸9۹0۰
۱۳۹۴/۱۲/۳۱ ۲۰۱۶-۱۱-۲۶
۱٬۰۰۰٬۰۰۰﷼ ۳٬۰۰۰٬۰۰۰﷼ ۳۲۶٬۶۷۳٬۳۲۴٬۳۴۳﷼
۲+۲=۴ ۲+۵=۳۴ ۴۵-۱۲=۴۶ [۳۴]-[۵۴] {(۳۴)(۴۵)} ۲۳٬۳۵۴۳۴۵ ۲۵° ۶×۶=۳۶ ۲×۲=۴ ۳>۴ ۸>۲ ۵۵÷۴۲ ۳۴−۵۶
۲٫۵ ۱۹٫۵ ۰٫۲۵
(^: {: (= (8 [= <: 3: [: (: (-:
}: ]: ]-: >: >-: ): )-: ]:< );
):< @: ||-: )': )-': *^: *:
,-: (^; [; [-; (* (-* (; (-;
\= /= \: /: .-: /-: /:< \:<
|-: |: (-:< (;< (:<

پیوند . شپش . پچپچ . پا . ورداورد . سرور . سرپا . سرپرست . سرزیر . بزرگترین . آگاه . خرج . خروج . میرداماد . شش . سرسبیل . مسسل . شعشعه . همهمه . ببینید . بینابین . بنشستند . قمقمه . قهقه . را . رباب . کرج . تحوع . زارع . ‫چاپ‬ . ‫اپتیک‬ . ‫بهمن‬ . ‫جذاب‬ . ‫آرایشگاه‬ . ‫مزاح‬ . ‫چراق‬ . ‫قوچ‬ . ‫کاج‬ . ‫ثابت‬ . ‫کارت‬ . ‫ذره‬ . ‫کشاورزی‬ . ‫خرس‬ . ‫شاخ‬ . ‫حاشیه‬ . ‫خاص‬ . ‫فرض‬ . ‫فاش‬ . ‫سعادت‬ . ‫ژیان‬ . ‫رابط‬ . ‫حافظ‬ . ‫حیاط‬ . ‫ضابطه‬ . ‫صابون‬ . ‫غایب‬ . ‫شایع‬ . ‫کالغ‬ . ‫اجماع‬ . ‫لحاظ‬ . ‫ناهید‬ . ‫خیالی‬ . ‫الل‬ . ‫گام‬ . ‫سورگ‬ . ‫کالف‬ . ‫چپاول‬ . ‫تایپ‬ . ‫تباین‬ . ‫جالب‬ . ‫وسیله‬ . ‫فاتح‬ . ‫تجانس‬ . ‫نتایج‬ . ‫تثبیت‬ . ‫مباحث‬ . ‫پژمرده‬ . ‫مدافع‬ . ‫تاریخ‬ . ‫محاسبه‬ . ‫بچه‬ . ‫بیضائی‬ . ‫متناقض‬ . ‫خواهش‬ . ‫مسئله‬ . ‫لطیف‬ . ‫طالبی‬ . ‫نظاره‬ . ‫ظاهر‬ . ‫تصاحب‬ . ‫مکاشفه‬ . ‫مقایسه‬ . ‫قایق‬ . ‫شفاهی‬ . ‫پیچ‬ . ‫خوج‬ . ‫چرخ‬ . ‫خاک‬ . ‫دی‬ . ‫دانگ‬ . باپایا . گئورگ . «ویکی‌پدیا» . کهن . گکگ . کگک . وجود . فرمانروایی . منع . کرد . هندوان . ممنوع . عمومی . رای . نان . رای . مارال . بلخ . پیوند . رفتند . پارسا . پاوه . آراء . لاله . وارد . سرور . شرکت . سرپرست . بزرگترین . پروین . شاگردان . آگاه . تاریخ . خروج . گرافیک . شستشو . بینهایت . کلاغ . مستغنی . صبحگهیم . گنجشککان . مشعشع . آیا . پدر . شستشو . نان . آورد؟ . مقرون . بصرفه . مسکین . مکشوف . هویت . هستی . فرمایشی . فروپاشی . نقاش . اوستا . اسباب . بدوش . رحیم . کریم . شصتت . مکارم . مادرم . کارم . مکانیزم . نیازمی . قلبمی . قلبم . فرم . کری . برای . بازی .

ث‍‍‍‌ت‍‌ن‍‌پ‍‌ی‍‌ب‍‌ي‍
‍پیبيجچ‍
‍ثتنضقفغخشظ‍
پپپ‌پ ببب‌ب ییی ييي
ننن‌ن ثثث‌ث تتت‌ت ئئئ
ف‌ففف ققق‌ق غغغ‌غ
خخخ‌خ چچچ‌چ ججج‌ج
ششش‌ش ضضض‌ض ظظظ‌ظ
ذ‍ذ ‍زز ‍ژژ ‍ؤؤ